عجب سهم بزرگی داریم از آزادی.
یک شبه، یا بهتر بگم یک دقیقهای ارتباطمون رو با تمام جهان از دست دادیم. با این اوضاعی که برای اینترنت درست شده نه میتونم بخونم، نه بنویسم، نه کار کنم، نه با کسی در ارتباط باشم. مثل این میمونه که همهی داراییهام از دست رفته باشه :) در حال حاضر تنها صفحهم همینه که از اول هم قرار نبوده برای چیزی جز شعر و متن ادبی استفاده شه. همهی حرفهای شخصیم رو دارم فقط و فقط برای خودم مینویسم. بدون خواننده، بدون شنونده، بدون همراه. هیچِ هیچ
یه جوری از همه دورم که انگار
من اینجام و جهان یه جای دیگه ست...
+ تنهاتر از من نیستی
من نمیدونم واقعا تهش چی میخواد بشه. اما بیچاره شدیم ما
الان من تو زمینه آموزش سئو کار میکنم! فقط کافیه اینترنت ملی راه بیفته! علنی شغل ما از توی ایران حذف میشه و من باید برم سرچهار راه وایسم یکی منا ببره سر کار ...