کلیه ترانه های این وبلاگ، ثبت شده و هرگونه کپی‌برداری و یا استفاده بدون اجازه کتبی ترانه‌سرا، پیگرد قانونی دارد.

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعرهای آنا جمشیدی» ثبت شده است

ترانه تیتراژ "احوال‌پرسی"

"احوال‌پرسی" یکی از ترانه‌های مثبت و انرژی‌بخشیه که به تازگی نوشتم و به عنوان تیتراژ پایانی برنامه "احوال‌پرسی" از شبکه دو، روی آنتن میره.
سعیم این بود توی این ترانه از حال خوب و دلخوشی‌های کوچیک حرف بزنم در عین اینکه حرفام شعاری نباشه، و فکر می‌کنم تلاشم موفقیت‌آمیز بود. ☺️🍃
"احوال‌پرسی" رو با موسیقی و تنظیم زیبای ساییل شکاری و اجرای پر انرژی ایمان نامی می‌تونید دانلود کنید و بشنوید.

 

برای دانلود ترانه تیتراژ برنامه احوال‌پرسی کلیک کنید.

 

تیتراژ پایانی برنامه "احوال‌پرسی"

چقد غصه؟ دیگه بسه!
یه کم خوش باش با هر چی هس
وگرنه واسه‌ی غصه
همیشه زندگی پایه‌س

واسه یک لحظه خوش بودن
به دنبال چی می‌گردی؟
میشه چند ساعتم خوش بود
با این چایی که دم کردی

* نفس تازه کن توو مسیرت
که تا آخرش کم نیاری
یه جور وایسا رو پات که دنیا
بفهمه تو شوخی نداری *

نپرس از من که این روزا
دلیل خنده‌هام چیه
تمام حال خوبم از
همین احوال‌پرسیه

* نفس تازه کن توو مسیرت
که تا آخرش کم نیاری
یه جور وایسا رو پات که دنیا
بفهمه تو شوخی نداری *

 

ترانه‌سرا: آنا جمشیدی
آهنگساز و تنظیم‌کننده: #ساییل_شکاری
خواننده: #ایمان_نامی
تهیه‌کننده: نیما محسنی
امیدوارم این قطعه، خاطره‌سازِ اوقات خوشتون باشه
نظراتتون برام ارزشمنده. ❤️

 

 

+ برنامه احوال‌پرسی، هر پنجشنبه حوالی ساعت 21 از شبکه دو.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آنا جمشیدی

بغض زندونی

 

من از اون خونۀ آروم...چیزی یادم نمی مونه

جز صدای خستۀ باد...از یه نجوای شبونه

 

 

بغض زندونی تو شعرام...میشکنه تو قاب خنده

تلخه خنده م ولی راه ِ ...ریختن اشک ُ می بنده

 

 

دو بند از یکی از قدیمی ترین ترانه هام

 

...

آنا جمشیدی

 

برای درخواست این ترانه و سایر ترانه ها، و همینطور سفارش ترانه نویسی روی ملودی به صفحه اینستاگرام دایرکت دهید.

 

 

(این ترانه ثبت شده و هرگونه کپی برداری و یا استفاده بدون اجازه کتبی ترانه سرا، پیگرد قانونی دارد.)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
آنا جمشیدی

عشق جلاد بزرگیست...

عشق جلاد بزرگی ست که جان می‌گیرد

می‌کِشاند همه را در خطر ویرانی

 

هر زمانی که دلت خواست رهایم کردی

کشتی نوح تواَم در دل هر طوفانی

 

قول دادی که دگر مایه‌ی زجرم نشوی

آه... افسوس که سرکَرده‌ی بدقولانی

 

می‌روم جان خودم را سر عشقت بدهم

می‌نشینی که بخندی تو به این نادانی

 

بعد من دشمنِ جانِ چه کسی خواهی شد؟

بس نبود این همه دلداده و یک قربانی؟

 

می‌روی از سرم این عشق بیفتد، اما

باز هم قصه همین است... خودت می‌دانی

 

آنا جمشیدی

 

instagram.com/anajamshidii

t.me/anajamshidi

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آنا جمشیدی