کلیه ترانه های این وبلاگ، ثبت شده و هرگونه کپی‌برداری و یا استفاده بدون اجازه کتبی ترانه‌سرا، پیگرد قانونی دارد.

۱۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «آنا جمشیدی» ثبت شده است

بغض زندونی

 

من از اون خونۀ آروم...چیزی یادم نمی مونه

جز صدای خستۀ باد...از یه نجوای شبونه

 

 

بغض زندونی تو شعرام...میشکنه تو قاب خنده

تلخه خنده م ولی راه ِ ...ریختن اشک ُ می بنده

 

 

دو بند از یکی از قدیمی ترین ترانه هام

 

...

آنا جمشیدی

 

برای درخواست این ترانه و سایر ترانه ها، و همینطور سفارش ترانه نویسی روی ملودی به صفحه اینستاگرام دایرکت دهید.

 

 

(این ترانه ثبت شده و هرگونه کپی برداری و یا استفاده بدون اجازه کتبی ترانه سرا، پیگرد قانونی دارد.)

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
آنا جمشیدی

شوخی

با شوخی همه چیزو می‌گفت تا

همیشه بمونه توی خاطرم

یه روز بین اون شوخیاش جدی گفت

که من باید از زندگیش هم برم

 

 

 

یک بند از ترانه شوخی

...

آنا جمشیدی

 

برای درخواست این ترانه و سایر ترانه ها، و همینطور سفارش ترانه نویسی روی ملودی به صفحه اینستاگرام دایرکت دهید.

 

 

(این ترانه ثبت شده و هرگونه کپی برداری و یا استفاده بدون اجازه کتبی ترانه سرا، پیگرد قانونی دارد.)

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آنا جمشیدی

اعجاز

 

یه دنیا صبر داری تو وجودت

درست تو نقطه‌ای که بی‌قرارم

به جز آرامشی که تو نگاته

به هیچ جای جهان کاری ندارم

 

 

بند ابتدایی ترانه اعجاز

 

...

آنا جمشیدی

 

برای درخواست این ترانه و سایر ترانه ها، و همینطور سفارش ترانه نویسی روی ملودی به صفحه اینستاگرام دایرکت دهید.

 

 

(این ترانه ثبت شده و هرگونه کپی برداری و یا استفاده بدون اجازه کتبی ترانه سرا، پیگرد قانونی دارد.)

 

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آنا جمشیدی

تموم زندگی درده...

 

تموم زندگی تلخه... تموم زندگی درده

اینا رو اون کسی میگه...که با تو زندگی کرده

 

همیشه زخم خوردم از ... نگاه زهر آلودت

منُ کوچیک می کردی ... مثه دنیای محدودت

 

دو بند ابتدایی ترانه

 

...

آنا جمشیدی

 

برای درخواست این ترانه و سایر ترانه ها، و همینطور سفارش ترانه نویسی روی ملودی به صفحه اینستاگرام دایرکت دهید.

 

 

(این ترانه ثبت شده و هرگونه کپی برداری و یا استفاده بدون اجازه کتبی ترانه سرا، پیگرد قانونی دارد.)

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
آنا جمشیدی

دیکتاتور کوچولوها

اگر فیلم The President رو دیده باشید، چند سکانس پایانی به این نتیجه می‌رسید که در خیلی از موارد، مساله نوع مدیریت حکومت‌ها نیست، بلکه طرز فکر عموم جامعه ست. - قبلا هم گفتم - همه‌ی ما دیکتاتور کوچولوهای خوبی هستیم و ماشاالله قاضی! اثر رو با حاشیه‌هاش بررسی می‌کنیم، نه خود اثر. همون جور که مسوولین ما و نهادهای دولتی سالهاست که کسی رو که با شادمهر و داریوش کار کرده ترانه‌سرای معاند و ضد دین و ضد ایران می‌دونن، به تمام شبکه‌های ماهواره‌ای میگن دروغگو، یه گروه دیگه هم هستن که هر چی تو تلویزیونمون مطرح شه میگن دروغه و اگر ترانه‌سرایی - به هر دلیلی - ممنوع الفعالیت نیست، خوب بهش برچسب ریاکاری می‌زنن. الحمدالله ترانه‌سراهای ممنوع الاسم ما همیشه گفتن نمی‌دونیم چرا ممنوعیم اما تو صحبتاشون اینور اونور، هر کسی مجاز بوده - یا مجاز شده - رو قضاوت کردن. ممنوعیت شده یک افتخار «من افتخار می‌کنم به فلان چیز (که دقیقا معلوم نیست چیه) تن ندادم و ممنوع شدم، افتخار میکنم که مثل بقیه نیستم!» ممنوع نشدن و بین مسوولین عزیز بودن هم برای عده‌ی دیگه‌ای افتخاره. فعلا جنگ سرِ دسته و گروهاست، ظاهرا کسی به هنرش، به قلمش افتخار نمی‌کنه.

انگار همیشه باید جزو یکی از این دو گروه باشی.

ما مردم هم که عضو هر دسته و گروهی باشیم، اوضاعمون همینه. خوشحالی‌مون واسه معناگرایی فیلم و قلم نویسنده نیست. واسه رد کردن دعوت افطاریه. هر کی افطاری رو رد کرد با ماست و هر کی رفت، علیه ماست. ئه دمش گرم محمود دولت‌آبادی با کراوات رفته افطاری! واقعا سطح توقع و تفکر انقدر حقیر؟ الان کراوات نشونه‌ی چیه که دولت‌آبادی رو با همه واسه‌تون متفاوت می‌کنه؟ یا کامنتای آزاده نامداری - که ماشالا تازگیا تو خیلی پیجا هستن - رو هر جا دیدیم بشینیم واسه‌ش توهین ریپلای کنیم. یا مثلا فلانی که پاشده رفته اونور...


ول کنیم این جنگای مسخره رو. البته هر کی بخواد از سطح معمولی بودن خودشو ارتقا بده و یه کاره‌ای بشه تو این مملکت دیر یا زود با این قضاوتها از جانب همه طرف میشه. ولی به خدا خسته‌کننده ست، و مشمئزکننده میشه وقتی هنرمندا همکاراشونو اینجوری قضاوت می‌کنن یا به خودشون اینجوری افتخار می‌کنن. - انگار عامل دیگه‌ای برای انتقاد از فلان فرد موفق پیدا نشده -!


آنا جمشیدی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
آنا جمشیدی